یاد دورون جوونی هم گذشت
خاطرات پاگشونی هم گذشت
هر چه گشتیم واتفنگل کو وکو
او جوونی زور زونی هم گذشت
شیر و دو و ماس مشکل اوسنی
او ملارل دم بهونی هم گذشت
کار جنسل فرخ کرده ای زمان
ملکیل کار اردکونی هم گذشت
شو نشسن بند چا لی اوسنی
او گپل من شو سهونی هم گذشت
موج ایزه خوش گندم سه دهه
که و جو یل من جخونی هم گذشت
مالبالا و صیی پیشی چپون
یار یارل بی حیونی هم گذشت
تربه و مشکول او شال و قطار
کو اصالت؟ شال نونی هم گذشت
ترجمه :
( یاد باد دوران جوانی که گذشت )
( خاطرات دورانی خواستگاری رفتن هم گذشت )
( در انزمان تفنگ به دوش کو به کو می گشتیم )
( آن جوانی هم که پاهایی برا گشتن داشتیم گذشت )
( شیر و دوغ و ماست و مشک آن دوران )
( و آن چوب هایی که باهاش دوغ درست می کردیم هم گذشت )
( جنس ها دیگه اون جنس های قدیمی نیستن )
( کفش هایی که ساخته اردکان بودن هم از مد افتادن )
( شب نشستن دور آتش در انزمان )
( و آن حرفهایی که گرد اتش و در تاریکی می زدیم هم گذشت )
( موج میزد خوشه های گندمی که سیاه دانه نام داشت )
( کاه و جو های زمین کشاورزی هم طی شد )
( سفر قشلاق و ییلاق و صدای نی چوپان )
( و خواندن شعر یار یار با گله جیوانات هم گذشت )
( کیسه و مشک کوچک آب و شال و قطار تیرهای تفنگ )
( آن اصالت و فرهنگ و شال دور کمر که نان داخلش می گذاشتند هم گذشت )
شاعر : موسی عباسی
منبع:http://mojaradha.mihanbb.com
باسلام وقتتون بخیرمن تازه باوبلاگتون اشناشدم به نسبت خوبه واین شعرلری هم خیلی خوب بود
وبلاگ زیبای شما را به تماشا نشستم، ما را فراموش نکنید و بر دیده ما قدم نهید